۷۲ - گزارش العربیه فارسی از مجموعه پایان تکزبانی و کارزار منوفارسی
گزارش العربیه فارسی از مجموعه پایان تکزبانی و کارزار منوفارسی
العربیه فارسی پس از گفتگو با محسن رسولی یکی از موسسین مجموعه پایان تک زبانی در گزارشی مفصل به کمپین منوفارسی پرداخته و نوشته است: اخیرا کارزاری در شبکه اجتماعی توییتر با عنوان «منوفارسی» مورد استقبال زیادی از سوی شهروندان اتنیکهای غیر فارس در داخل و خارج از ایران قرار گرفت. همزمان رسانههای جمهوری اسلامی و برخی افراد منتسب به اپوزسیون نیز کارزار مذکور را مورد انتقاد قرار دادند.
در جریان این کارزار که از سوی سویل سلیمانی و محسن رسولی دو فعال ترک آذربایجانی (لازم به توضیح است که محسن رسولی، ترک آذربایجانی نیست) و از موسسان کمپین «پایان تکزبانی» راهاندازی شد، کاربران بسیاری از تجارب خود درباره ممنوعیت زبان مادری و تبعیض، تحقیر و انکاری که از طریق نادیدهانگاری زبان با آن مواجه شدند، سخن گفتند.
در عین حال برخی از فعالان و جریانات سیاسی در نقد این کارزار آن را به «تئوری توطئه» نسبت داده و مساله آموزش به «زبان مادری» را نه به عنوان یک «اصل حقوق بشری» بلکه یک «پروژه سیاسی» قلمداد کردند.
برخی جریانات اپوزسیون گام را فراتر گذاشته و همگام با برخی رسانههای دولتی جمهوری اسلامی این کارزار را یک «توطئه خارجی» برشمرده و آن را در راستای «طرح تجزیه ایران» دانستهاند.
در همین رابطه محسن رسولی در گفتگو با «العربیه فارسی» گفت که کارزار «منوفارسی» این فرصت را به شهروندان غیرفارسیزبان داد تا از رنجی که بابت عدم آموزش به زبان مادری به آنها تحمیل شده بود بنویسند.
رسولی افزود، «ایده این کارزار که با استقبال گسترده مردم غیرفارس مواجه شد و بیانگر آسیبهای عمیق فردی و اجتماعی در سیستم آموزش تکزبانه است توسط خانم سویل سلیمانی فعال مدنی ترک آذربایجانی و یکی از اعضا کمپین پایان تکزبانی مطرح شد.»
کمپین پایان تکزبانی
رسولی درباره نحوه شکلگیری و شروع فعالیت و چشمانداز «کمپین پایان تکزبانی» گفت: «حدود 6-7 سال است که در رابطه با زبان مادری فعالیت میکنم. در این مدت به این نتیجه رسیدم که بسیاری از مردم غیر فارس با این حق خود آشنا نیستند و بسیاری از مردم جامعه فارس نیز با این حقوق آشنایی ندارند. بنابراین تحقیقات زیادی به زبانهای فارسی و انگلیسی به صورت مقاله، ویدئو و انیمیشن را شروع کردیم و با استقبال خوبی مواجه شد.»
رسولی در پاسخ بە این پرسش که چە ویژگی یک گروە زبانی را از دیگر گروەهای زبانی متمایز میکند و نحوە نگاه حاکمیت به این موضوع چگونه است، گفت: «اینکه کسی را بخواهیم به یک هویتی منسوب کنیم و بگوییم شما عرب، لر، کرد، بلوچ، گیلک، ترک و ترکمن هستید، فراتر از بحث نژادی بوده و یک بحث فرهنگی و تاریخی است. این بحثی است که در ستمهای چندگانه در جامعه ایران وجود دارد و به موضوع انکار مرتبط است. مثلا گفته میشود شما عرب نیستید، مستعرب هستید، یا شما ترک نیستید، آذری هستید، در صورتی که مسائل هویتی، فرهنگی و تاریخی در میان است. یک عرب که در عربستان ایران زندگی میکند خودش را عرب میداند چون با فرهنگ و زبان عربی بزرگ شده است و هویت عربی دارد، اینکه DNA او به کجا برمیگردد، زیاد مهم نیست.»
زبان یا لهجه
او درباره تفاوت لهجه با زبان در ادبیات سیاسی امروز ایران خاطرنشان کرد: «همانطور که بارها شنیدیم یکی از چیزهایی که به غلط رواج یافته این است که، لری یا کردی لهجه هستند. اما آن چیزی که در واقعیت وجود دارد این است که در مدیای فارسی این مسائل تحریف شده است. وقتی پا را آن طرفتر میگذاریم میبینیم برخی محققان یا زبانشناسان معروف، زبانهای موجود در ایران را زبانهای مجزا میدانند و مهمترین وجهی که برای زبان قائل میشوند گرامر یا به اصطلاح ادبیات آن زبان است نه واژگانی که دارد. بسیاری از این زبانها در مجاورت با زبان قدرت، که فارسی بوده واژگان خود را از دست داده است و از زبان فارسی واژه گرفتهاند و به نظر میآید که اینها فارسیاند در حالیکه دستور زبان متفاوتی دارند و مجزا هستند.»
هویتزدایی
رسولی همچنین درباره تحمیل فرهنگ غالب به اقلیتها آن را «باعث ممانعت از توسعە فرهنگی» دانست وگفت: « چیزی که مسلم است وقتی زبانهای دیگر را حذف کردند، هدف فقط صحبت به زبان فارسی یا حذف زبانهای دیگر نبود، بحث هویتزدایی اینجا مطرح میشود که اینها میخواستند هویت یک گیلک، عرب، لر، بلوچ را بگیرند و از این انسانها هویتزدایی کنند و در نتیجه این زبانی که قدرت داشت تبدیل به زبان قاتل شد و زبانهای دیگر را از بین برد. هدف از محو یک زبان، از بین بردن هویت، فرهنگ و تاریخ حاملان آن زبان است. زبان فارسی در این گود تاخت و تاز کرده و زبانهای دیگر را به حاشیه رانده است. در نتیجه این شرایط، فرهنگهای غیر فارس دچار کاستی شدهاند و همه این را میدانیم که ستم زبانی یکی از ستمهایی است که در ایران به اقلیتها اعمال میشود.»
آموزش به زبان رسمی به کودکان دوزبانه
این فعال فرهنگی درباره آسیبهایی که برای کودکان دوزبانه در مدارس تکزبانه وجود دارد، تاکید کرد: «اصل آموزش به این صورت است که وقتی کودک وارد مدرسه میشود باید سالهای اولیه آموزش را به زبان مادری خودش یاد بگیرد و بعد از آن میتواند زبانهای رسمی یا میانجی را فرا بگیرد. حالا این تغییر یا یکباره است یا به مرور صورت میگیرد اما در جامعه ایران ما یک آموزش تکزبانه برای همه افراد داریم. وقتی یک کودک کرد، ترک، بلوچ، عرب، ترکمن، گیلک وارد مدرسه میشود و حالا حساب کنید آن کودک هفت ساله است و با ذوق و شوق میخواهد به مدرسه برود و باسواد شود، یکباره با یک زبان دیگری که از وجود آن اطلاعی نداشته روبرو میشود.»
او درباره پیامدهای منفی ممنوعیت آموزش به زبان مادری گفت: «مشکل فقط این نیست که به زبان مادری درس بخواند باید مطالب علمی را نیز با زبان مادری خودش یاد بگیرد، چون این بچهها بعد از دو یا سه سال دچار آسیبهای روانی میشوند، احساس بیهویتی میکنند، افسرده میشوند و بسیاری از آنها دچار افت تحصیلی شده و ترک تحصیل میکنند. یعنی علاوه بر آسیبهایی که از لحاظ هویتی میبینند به لحاظ روانی نیز دچار مشکل میشوند و بر کلیت زندگی آنها تاثیر میگذارد.»
تفاوت دو مفهوم
رسولی در مورد تفاوت «آموزش به زبان مادری» و «آموزش زبان مادری» گفت: آموزش زبان مادری یک واحد درسی است که دانشآموز چند ساعت در هفته به زبان مادری خود درس بخواند که ما نمیتوانیم بگوییم این چیز بدی است اما مشکلات دانشآموزان دوزبانه را حل نمیکند. مثلا زبان عربی را از طریق زبان فارسی به دانشآموز عرب یاد میدهند. خب این هیچ نکته مثبتی ندارد. اصلش این است که آموزش به زبان مادری صورت بگیرد یعنی وقتی دانشآموز وارد مدرسه میشود آموزش به زبان مادری در مدرسه برای او در نظر گرفته شود حالا این آموزش به زبان مادری در بعضی سیستمها دو یا چند زبانه است.»
نسبت دموکراسی و آموزش به زبان مادری
محسن رسولی با تاکید بر اینکه «اگر یک جامعه بخواهد آینده روشنی داشته باشد باید تکثر هویتی و فرهنگی را بپذیرد»، گفت: «رسیدن به دموکراسی در یک سیستم تکزبانی ممکن نیست. با یک سیستم تکمذهبی ممکن نیست به دموکراسی رسید. ما باید تکثر در ایران را بپذیریم. اگر جامعه فارس در مقابل این تکثر مقاومت کند بازنده اصلی آنها خواهند بود چون هر روز شاهد بیشتر شدن صدای اقلیتها هستیم و اینها یک جایی دیگر از تکرار «این حق من است» خسته میشوند. اگر طبقه قدرت به حرف آنها گوش ندهد به جایی خواهد رسید که دیگر امکان گفتوگو ممکن نیست و شرایط خطرناکی بهوجود میآید. اگر جامعه فارس زبان میخواهد آینده خوبی در کشور داشته باشیم، باید تکثر را بپذیرد تا آنقدر از هم دور نشویم که یک روزی روبروی هم قرار بگیریم.»
منبع مطلب بر گرفته از سایت:
https://bit.ly/35K4p5G