پرینت

۱۷ - معنی نام آذربایجان

معنی نام آذربایجان

کلمه ی آذر در نام آذربایجان ریشه از کاسkas سومری و کاس kas زبان کاسبی دارد. که اشاره به قوم کاس یا هاس Has دارد که بعدها نام قوم به هاذHaz و خاذXazیا Xəz تبدیل شده است. واژه ی کاس تقریبا در چهار زبان خویشاوند گشته به آذر تبدیل شده است. هیچ ربطی به آذر در زبانهای سانسگریتی ندارد.
آذر بایجان از ترکیبات Haz+ər+bay+can (گان qan) درست شده است.

زبانهای آسیانی: زبانهای اتصالی آسیایی را گویند. زبانهای غیر تحلیلی-غیر سانسگریت ریشه- و غیر سامی. 
--
اسماعیل سالاریان زحمت کشیده نظریات مختلف را در مورد معنی نام آذربایجان جمعبندی کرده است که در زیر ملاحظه میکنیم.

برای روشن تر شدن موضوع ، ریشه کلمه را  تا حد ممکن، در زبان سومری هم مورد توجه قرار میدهیم. 
چون زبان های آسیانی  در منطقه ی آذربایحان و در همسایگان آن،  از جمله  زبان هوری، اورارتویی، ایلامی، لولوبی-قوتی و ... مخصوصاً زبان
 (eme-sal ; Eme-gi(r ( دو لهجه ی سومری)،  در سر زمین ki-en-ĝir ( سومر) ، مادر کلمات آسیانی هستند. 
از آنجایی که تمدن زبانهای آسیانی در منطقه ی ما بسیار کهنسال اند، بخشی از لغات آنها به دیگر زبانها وارد شده است. 
زبان ترکی که پیوند ریشه ای با زبانهای آسیانی، مخصوصا سومری، دارد،  لازم است در جوستن ریشه ی واژه ها،  به این مورد توجه کنیم:

زبانھای اتصالی منطقه ی اورال-آلتایی ھمچنان که اکنون خیلی بھم نزدیک اند ، در گذشته نیز تمدنھای اتصالی زبان منطقه ی مورد بحث، به ھم نزدیک بودند. آثار باقی مانده از این زبانھای مرده این موضوع را به خوبی نشان میدھد. کلمات زبان سومری، ایلامی، لولوبی، کاسپی و غیره نشان میدھند که ھمه ی این زبانھای اتصالی مثل امروز نزدیک بھم بودند. ھمچنان که ترکمنی و ترکی و تاتاری و غیره و بھم نزدیک اند. 

واژه های آذربایجان، آراز، خزر، کاس پی یا کاس بی ، و گزر gəzər  به هم ربط دارند. و بن آنها به واژه ی  kas سومری بر میگردد که در زبان و نام کاسبی نیز کلمه ی kas را داریم. 
کاس سومری( نگاه شود به معنی آن در پایین)  برابرش در ترکی همان kaş  و در آذربایجانی qaç  است. این هم برابر خزر می باشد که از گز+ ار gəz-ər یعنی قدم زننده ، گردش کننده و سیار یا کوچگر درست شده است. 
نتیجه: کاس سومری، کاس زبان کاس بی، خزر معرب شده از زبان خزری، گزر ترکی همه معنی و صورتهای یک مفهوم و معنی هستند که طی زمان به صورت کلمات مختلف ظاهر شده اند. شکل کهن تر خزر همان کاس در زبان کاسبی ست. و باز کهن تر اش کاس سومری. که بعد ها در زبان ترکی به « گزر » و معرب اش خزر تبدیل شده است. 

توضیح بیشتر:
کلمه ی گزر برابر دیگر اش گزن gəzən است که سیار و قدم زننده، از زاویه ی منظوری کوچگر معنی میدهد . و گزمه gəzmə  نام عمل قدم زننده است که به نام « ماموران و نگهبانان دوره ی حکومت ترکها» نیز تبدیل شده بود. میتوان آنرا به « نگهبان سیار» معنی و ترجمه کرد. که در زبان خزری « خزر »  گفته میشد. خزر( معرب شده )،  در حقیقت برابر گزر ترکی ست. و در توضیحات بعدی با توجه به زبان سومری و کاس پی (بی) روشن خواهد شد. 
نام خزر معنی « نگهبان سیار » و از سوی دیگر « قوم سیار» ، یا کوچگر دارد. و هردو معنی در کلمه مستتر است. 
زبان کاسبی، خزری، قوم آذ احتمالا یک زبان یا خیلی نزدیک بهم بودند. در حد لهجه های مختلف یک زبان. 
دقت کنیم کلمه ی آذربایجان، در عین حال که  با  kas سومری و kas زبان کاسپی، و کلمه ی « خزر xəzər» و « گزر gəzər ترکی» ، رابطه دارند ، همینطور kas با  xəz ... xaz... haz... has  ارتباط  دارند. به مورد تغییرات حروف و صداها در پایین توجه میکنیم.

*
 معنی این کلمات در سومری جهت مطالعه ی منبع. برگرفته از فرهنگ زبان سومری 
http://psd.museum.upenn.edu/epsd/nepsd-frame.html

kas du 
?kas du [RUN] wr. kas4 du "to run" Akk 

kas dug 
kas dug [RUN] wr. kas4 dug4 "to run" Akk. lasāmu; nērubu

kas gun 
?kas gun [RUN] wr. kas4 gun3 "to run" Akk

kas kar 
kas kar [RUN] wr. kas4 kar "to run" Akk. lasāmu; nērubu

kas sar 
kas sar [RUN] wr. kas4 sar "to run" Akk. lasāmu

این کلمات سومری در کل فرار و فرار کردن معنی میدھند. شکل تغییر یافته ی آنھا اکنون kaş است به معنی فرار یا امر به  فرار. 
به همین مفهوم امروزی qaç  است که معانی مختلف دارد از جمله « امر به سریع رفتن، تیز رفتن، تیزروی، گردش، قدم زدن». 
بستگی به این دارد که به چه منظوری قاچ یا در فارسی « بودو» گفته شود. 

pi 
be [DIMINISH] wr. be4; be6 "to deduct, remove; to diminish, reduce; to withdraw, receive (as an allotment)" Akk. našāru

 ---

kas- pı
یا kas-pe

امروزه به معنی گزن gəzən است.  که میتوان گزر gəzər نیز گفت.

گفتیم :
 واژه ی خزر معرب gəzər است gəzmə و gəzən نیز از آن آمده به معنای گذرنده، گردش کننده ، کوچگر و نگهبان سیار. 

kas سومری، 
kas در kas- pı با معنی gəzər در کلمه ی خزر xəzər نشان میدھند که زبانھای سومری، کاسپی، خزری و ترکی، در بن kas یا kaşھمریشگی و نزدیکی و خویشی دارند. 

 kasتبدیل شده به kaş و بعد به qaç در ترکی آذربایجان .

خزر : xəz-ər یعنی انسان گردش کننده یا قدم زننده ( به معنی نگهبان) و کوچگر.

**

صدا ها
----

در زبانهای اتصالی گروه آسیانی و مخصوصا ترکی تبدیل بخشی از صداها به بخش دیگر یا برعکس پدیده ی تاریخی و در زبان شناسی عملی قانمند است.
مثلا : تبدیل خ به ها یا ک به ق یا ش به چ ؛ س به ز . همینطور برخی صدا ها نیز حذف میشوند و صداهای دیگر جای آنها را میگیرند یا همچنان حذف شده میمانند.
این اعمال گاها تابع قانون اند و گاها نیز استثنا به حساب میایند.
 عبارت  «آی داغلار» را « های داغلار» نیز گویند. اینجا هه افتاده و آی مانده است. که آی و های هردو به یک معناست  و با دو صداست.
یعنی تبدیل hay  به ayصورت گرفته است. و h حذف شده. در کلمات . و مثالهای دیگر. در hanım؛  xanım و kaş ؛ qaş ؛qaç

 نیز تغیرات صدا دیده میشود که در بالا اشاره شد.

بر این اساس    xəz ... xaz... haz... has... kas  تغییر شکل داده اند.

چگونگی تبدیل س به ز:

تبدیل s به z   (س به  ز)  در ترکی:
palas = palaz   جاجیم، گلیم 
روی  üz= üst= üs  و غیره. üs مخفف اوستüst

یعنی تبدیل صدای س به ز  در ترکی تاریخی و قانومند است.

در سومری z صدای ts میدهد.  
سومری " س  " دارد ولی  " ز" را ts  تلفظ میکردند. 

azag 
 azag [TABOO] wr. azag "taboo, forbidden thing" Akk. asakku

این کلمه به معنی تابو، ممنوع ، است . و  می تواند ریشه ی yasaq ، ممنوع امروزی باشد.
یعنی صدای z = ts 
 را ما در کلمه ی yasaq به صورت s داریم.
و  ts یا z به s تبدیل شده است. و  t افتاده. 
نشان دهنده ی آن ست که تبدیل صدای s به z  یا  بر عکس z به s
در زبان  آسیانی و اتصالی سومری،  و در زبان اتصالی ترکی ، به دلیل خویشاوندی- خویشاوندی را رجوع شود به مقاله ی دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی متن کامل PDF ریشه ی تاریخی و کهن دارند.

کلمه ی آذر در نام آذربایجان ریشه از کاسkas سومری و کاس kas زبان کاسبی دارد. که اشاره به قوم کاس یا هاس Has دارد که بعدها نام قوم به هاذHaz و خاذXazیا Xəz تبدیل شده است.
واژه ی کاس تقریبا در چهار زبان خویشاوند گشته به آذر تبدیل شده است. هیچ ربطی به آذر در زبانهای سانسگریتی ندارد.
آذر بایجان از ترکیبات Haz+ər+bay+can (گان qan) درست شده است. و به معنی سرزمین قوم آذ است.

----
صدای ذ و ز

از نظر برخی پژهشگران در ترکی باستان صدای ذ موجود بود که به « ذال الترکی» معروف بود. و با «  زاء اخت الراء » فرق داشته است. و در این مورد به
نسخ خطی منابع تاریخی فارسی نظیر" راحه الصدور و آیه السرور " اشاره میکنند.
موضوعی ست قابل تحقیق.
از نظر من این امکان وجود دارد که ما در ترکی قدیم با دو صدای Z سر وکار داشته باشیم. ریشه ی این مورد را در صدای z در سومری و در مقایسه با صدای z  در ترکی 
ملاحظه میکنم. گفتیم که در سومری z را ts تلفظ میکردند. احتمال اینکه بعدها با دو z  سر و کار داشته باشیم زیاد است. از جمله این مورد نیز میتواند صحیح باشد
که یکی از صداها میتواند صدای خاص z در ترکی باشد و دیگری صدای z در زبان غیر ترکی. و از اینجا  « ذال الترکی» و  «  زاء اخت الراء » پدید آمده باشند. در هرحال
میتواند موضوع تحقیق باشد.

کلمه ی "آسیا

 کلمه ی آسیا گویا از کلمه ی assu  که در زبان آشوری کهن به معنی جای طلوع خورشید-مشرق- است آمده است. رجوع شود به فرهنگهای زبان آسوری کهن.
در زبان سومری به جای طلوع خورشید utu-e گفته میشد. به معنی جایگاه طلاع . رجوع شود به منبع فرهنگ سومری در این متن.
اما هنوز این احتمال باقی ست که ممکن است نام آسیا نیز از نام همین قوم kas باشد که بعد ها به As  و Az تبدیل شده است. باید تحقیق کرد.
به کلمه ی آراز در پایین اشاره شده که من دیگر به آن نمی پردازم.
به نظریات مختلف در مورد نام آذربایجان توجه کنیم: 

***

اسماعیل سالاریان

وجه تسمیه آذربایجان با توجه به نظرات مختلف

اشاره : اظهار نظر در مورد ریشه و مخصوصا معنی نامهای جغرافیایی سخت  است. علت آن مرور زمان و تغییرات سریع در زبانها می باشد. در مورد ریشه کلمه "آذربایجان" نظرات زیادی ارائه شده است. در این مقاله بحث ما بیشتر روی نظریات مختلف ارائه شده راجع به وجه تسمیه ی آذربایجان خواهد بود و برخی از آنها را به طور مختصر معرفی خواهیم کرد. و در نهایت مطالبی برگرفته از کتاب "دیل دنیز" تالیف آقای "اسماعیل هادی" و دیگری تاریخ دیرین ترکان از مرحوم پروفسور زهتابی و استاد پرویز زارع یکانی داده خواهند شد

آذرباییجان سرزمینی که از هزاره های قبل جایگاه ویژه ای در تاریخ داشته و مورد توجه اکثر مورخان قرار گرفته است و نام آن در منابع تاریخی قدیم شکلهای مختلفی را تجربه کرده چنانکه بیش از ده ها واریانت (گونه) از نام آذربایجان در منابع مختلف ثبت و ذکر شده است٬ از جمله؛ آذربایجان٬ آذربیجان در عربی٬ آتروپاتنه٬ آذربیگانون در منابع یونانی٬ آذربایغان در سریانی٬ آذربابایاقان درارمنی٬ آتورپاتکان در پارسی میانه و آذرآبادگان و....

نام آذربایجان مشتق شده از واژه ی «آذر»:
برخی معتقد براین هستند که نام آذربایجان مشتق شده از واژه ی «آذر» به معنی آتش است. طبری در تاریخ خویش می نویسد: « آتش خانه های عجم آنجا بودی و عجم آتش را آذر خوانند به زبان پهلوی٬ از بهر آن آذربایگان می خوانند که دراصل آتشهای عجم آنجا داشتندی و پرستیدندی ». یاقوت حموی نیز چند قرن بعد درمورد نام آذربایجان گوید: « آذر در پهلوی آتش است و بایگان به معنای نگهبان است. چون در انجا آتشکده بسیار بوده٬ چنین نامیده شده است». در میان طرفداران این نظریه افرادی چون اعتمادالسلطنه٬ شارل لبول٬ بوگیولیوبوف و بارتولومه دیده می شود.

نام اذربایجان برگرفته ازنام آتروپاتن:
نام اذربایجان برگرفته ازنام آتروپاتن٬ طرفداران این نظریه با اتکا به نوشته ی استرابون تاریخ نگار یونانی است که در زمان اشکانیان میزیسته و گوید هنوز در زمان حیات وی (63ق.م- 19م) جانشینان آتروپات در آذربایجان حکومت می کرده اند. و می گوید: « ماد دوبخش است. بخشی از آن را ماد بزرگ نامند و پایگاه آن شهر بزرگی به نام همدان است. کاخ شاهی کشور ماد در همان جا است. بخش دیگر ماد را آتروپنته خوانند. نام این بخش به نام ساتراپ(استاندار/ فرماندار) آتروپاتس باز خوانده شده است. اوست که نگذاشت این سرزمین هم پاره ای از ماد بزرگ گشته و به زیر فرمان شهریاری مقدونی ها در آید. این چنین او خود را شاه خوانده٬ آنجا جداگانه کشوری خودکام گردید و هنوزهم جانشینان وی از همان خاندان هستند».

نام و ریشه اذربایجان از نظر احمد کسروی:
احمد کسروی با استفاده از این نظراخیر و نظریه اول چنین ادعا میکند که آتروپات سرداری آذربایجانی بوده است و این نام نیز به رسم زردشتی ها (البته به گفته ی کسروی) بر موبدان زرتشتی نهاده میشده است٬ پس ازآنکه آتروپات در مقابل اسکندر مقاومت نشان داد٬ نام وی بر سرزمینی که حاکم آن شده بود مانده است. کسروی اضافه میکند که این واژه پارسی است و آن را چنین توجیه میکند.

آتور:به معنی آتش است و خود همان که امروز آذر گفته میشود.

پات : معنی آنرا نمیدانم

گان : این کلمه در آخر نامهای آبادی آمده است.

و در نهایت این واژه را «سرزمین آتروپات» معنی میکند.

توجه داشته باشید که اکثر دانشمندان تاریخ آتروپات را فردی یونانی دانسته اند که از طرف اسکندر حاکمیت آذربایجان را داشته٬ واین گفته ی کسروی به سندی چندان معتبر متکی نیست و چانچه گذشت کسروی نتوانسته آتروپات را کاملا معنی کند ولی با این همه ادعای فارسی بودن این واژه را پیش می کشد.

نام و ریشه آذربایجان از نظرمیر علی سیدف:
میر علی سیدف دانشمند بزرگ ترک نام آذربایجان را وابسته به عوامل اسطوره ای و اعتقادی دانسته و این واژه راچنین تفکیک و توجیه میکند.

آز: نیت خیر٬ سود٬ منفعت و نیز نام یکی از طوایف بزرگ تورک که در کتیبه های دشت اورخون نام انها به کررات آورده شده است٬ برخی معتقداند نام قاره آسیا از نام این قبیله که دراکثر نقاط آن پراکنده شده اند گرفته شده است. لغت آز در نام روستایی باستانی به نام «هاس» و یا «آس» متعلق به 3 هزار سال پیش برجا مانده است.

ار: مرد٬ انسان٬ جوانمرد. این واژه درآخر نام های طوایف تورک دیده می شود. تاتار(مرد تات. در اینجا غیر مسلمان)٬ خز-ار٬ قاجار٬ ماجار.

در توركي باستان پسوند (ار) به آخر اسم مي چسبيده و شخصي را منتصب به آن مي كرد. همان پسوندي ‏كه در توركي مدرن معادل پسوند (لي) يا (لو) مي باشد.‏

lآز هم نام قومي كه در شمال غربي ايران و شرق توركيه سكونت داشتند و بر آنجا حكمراني مي كردند مي باشد. كه كلمه ‏از+ار مي شود (آزار) يا ‎ ‏همان" آزر ‏"  امروزي ‏

ترکیب دو واژه ی آز و ار یعنی«آزار» به معنای مرد خوش نیت و به طور مجازی یعنی قبیله با برکت٬این واژه به گونه ای دیگر در نام رود تاریخی منطقه آذربایجان(آزربایجان) یعنی «آرآز» به حیات خود ادامه میدهد. در  مناطق روستایی اهر این واژه را «ارآز» تلفظ می کنند.

بای: ‏ " کلمه بای در زبان توركي به معني‏بیگ٬ غني، صاحب، سرور، محتشم، ثروتمند، مقتدر، توانا٬ توانگر٬ حاکم ٬ دانا٬و .... ‏است.

گان (قان): پدر٬ خان٬ شاه و سرور و معانی از این دست را می رساند. 

پسوند توركي "جان" ، "-غان-‏ " ،"-قان-‏‏ "، "-گان-‏‏ "، "-كه ن-‏ " نشان دهنده جا، ‏مكان و محل هاي جغرافيائي است.‏ مثلا در مورد چالاقان (نام جزيره اي در درياچه اورميه) به معني محل زندگي طائفه چالا مي باشد.‏ چند نمونه ديگر استفاده از اين پسوند:‏ ورزقان، گوگان، گرگان، طالقان، زنگان (زنجان امروزي)، سيرجان، كميجان و...‏..كه اين پسوند بعد از ورود اعراب به (ج ‏C‏) تبديل شده است.‏

سیدف این واژه را در حالت کلی به معنای«پدر توانگر مبارک» معنی می کند. اکثر محققان تورک با این نظریه موافق اند٬ و هر روز شواهد زیادی بر اثبات این ادعا به دست می آورند

نام و ریشه "آذربایجان" از نظر "اسماعیل هادی"

آذ/آس+ار+بای+جان

آذ/آس : نام قومی است که در سرتا سر آسیا زندگی می کرده اند و احتمالا نام قاره آسیا نیز برگرفته از نام همین قوم است.

ار : به معنی انسان یا شخص دلاور است.

نام رود ارس (آراز) نیز از دو کلمه( ار+آز( تشکیل یافته است.

بای : امیر، غنی، شریف

جان:پسوند مکان که در اسامی شهرهایی مانند بایلاقان، گوگان و زنجان دیده می شود.

بنابر این معنی کلمه " آذربایجان " میشود : محل زیست آس ها، موطن مردم شریف آس، زیستگاه قوم آس.

نام و ریشه "آذربایجان" از نظر مرحوم پروفسور زهتابی:

کلمه "آذربایجان" در زبان یونانی بصورت "آتروپاتئنا"، در زبان ارمنی "آتروپاتکان" و در فارسی "آذربایگان" می باشد.

آتروپات نام یکی از سرداران معروف آذربایجان بوده است.

به نظر پروفسور زهتابی، کلمه "آتروپات" را می توان به شکل زیر تجزیه کرد:

آت (اود) + ور-ار (قهرمان، دلاور) + پات (محافظ)(دراینجا محافظ آتش)

آتروپاتئن: (سرزمین محافظان آتش)

بنابراین ریشه کلمه "آتروپاتان" به شکل زیر است:

اود + ار + پات + آن (پسوند جمع که از زبان ترکی به زبانهای فارسی و ارمنی قرض داده شده است): یعنی سرزمین محافظین آتش. پس از استیلای اعراب، آتروپاتن تبدیل به "آذربایجان" شده است.

نام و ریشه " آذربایجان" از نظر استاد پرویز یكانی زارع:

استاد پرویز یكانی زارع مورخ سرشناس در باره اسم آزربایجان اینچنین می گوید: كلمه اذربایجان در اصل از " هازار بای گان " متشكل از " هآذ+ ار+ بای+ گان یا قان معرب شده یعنی جان" می باشدַ.

" هآز یا هآس " نام قومی از تركان قدیم بوده و در نوشته های قدیم" اورخون یئنی سئی" نامبرده شده استַ. عده ای از پژوهشگران از جمله " بارتولد"  وابستگی هآزها را با قبایل "توروك" كه كتیبه های اشوری از ۱۴۰۰قبل از میلاد انها را ساكنین اطراف دریاچه اورمی معرفی میكنند, محتمل میدانندַ. همچنین هآز در لغت تركی معنی اوغور و نیت خیر میدهدַ

"آر" دارای منشا, تركی بوده و به معنی انسان می باشد. این واژه بصورت پسوند به واژه های دیگر چسبیده و نام قبایل را بوجود می اورد. مانند: ( آوار- خزار یا خزار- ماجار  یا مجار-  قاجار یا قجر وַַַ). هآزآر به معنی قوم و قبیله ای كه بعد ها با تغییرات مختصری در فارسی و عربی به " آذر" تبدیل شده استַ. چون شخص زرتشت (در تركی یعنی كسی كه كامل می فهمد) و مادرش "دغدو" (در توركی یعنی كسی كه زائید) و خدای شان " اهار ماجدا " (در توركی یعنی برترین و بالاترین روح انسانی) متعلق به فرهنگ و مردم تورك این منطقه بوده اند و با توجه به تقدس آتش در دین زرتشت بعدها این كلمه در میان پارسیان مرتبط به آتش شناخته شد كه چندان درست نیست، البته خورشید و آتش دراعتقادات توركان سخا بسیار محترم و نجات بخش انسانها شناخته می شدند چرا كه با كمك نور و آتش بود كه توركها توانستند سد آهنی كه ذوالقرنین در برابرشان ساخته بود را به آتش كشیده و وارد این جهان بشوند).

" بای" یا "به ی" یا " بیگ, بیك, بك" به معنی غنی, توانگر, رئیس, قبیله, حاكم وַַַاز طرفی "بایماق" در تركی قدیم به معنی تكامل و پیشرفت می باشدַ

"گان" در زبان تركی با قبول تغییرات اوایی به "قان" ( و در زبان عرب به جان) مبدل شده و دارای معانی زیادی چون : پدر, خاقان وַַַ می باشد, و "قان" در تركی علامت فاعلی با تاكید و مبالغه است (چالیشقان) و بایقان به معنی تكامل یافته و بسیار پیشرفتهַ همچنین از پسوند "گان" به معنای محل استقرار و زندگی اقوام استفاده می شود مانند زانگان گوگان ممگان و غیره.

پس آذربایجان در صورت اصلی "هازار بای گان" بوده است یعنی محل زندگی قوم "هاز"، كلمه هازار در برخی تلفظها به خزر تبدیل شده است.

نتیجه اینکه نام این سرزمین (آذربایجان) به معنی «آتشکده» ٬ «آتروپاتن» سرزمین  سردار آذربایجان و خواه به معنی «پدر توانگر مبارک» و یا هر معنی دیگرباشد. باز با وجود تمامی اختلاف نظرات٬ همگی این محققان برارزشمند بودن و دلیر بودن این خاک اذعان دارند و صحت مدعای ما را معانی موخر الذکر اثبات میکنند. چرا که تمامی معانی که سخنشان رفت معانی چون جوانمردی٬ دلیری و قبول نکردن ظلم را میرساند.

توضیح: 

بخش زیر: از بخش نظرات از خواننده گرامی هومای با تخلص "من" می باشد

جوابیه ای هر چند کوتاه به یکی از ادعاهای پوچ و خام ؛ که بی ربط با موضوع نیست :

« ... نام آذربایجان معرب آتروپاتکان (مکان آتروپات) است. ریشه نام به سردار پارسی هخامنشیان، آترپات برمی گردد. آتروپات ساتراپ (والی) ایرانی بود که بخش‌های شمال ایران را در زمان حمله اسکندر از اشغال حفظ کرد. در قرن اخیر پس از ظهور اتحاد جماهیر شوروی، واژه « آذربایجان جنوبی » نیز بعضاً استفاده شده است.البته عده‌ای معتقدند که این واژه غلط و دارای بار سیاسی است ...»

جواب:
درپروسه آسیمیلاسیون مردم این خطه، بسیاری از مطالب تاریخی و فرهنگی مورد تحریفات مضحک قرار گرفته اند و البته که بسیاری فراموش شده اند!

آری آذربایجان کلمه ای معرب است، ولی نه معرب آتورپاتکان (جعلی!)، زیرا اگر قرار بوده که آتورپاتکان بصورت عربی تلفظ شود، تنها حرفی که در این کلمه، معادل عربی ندارد حرف «پ» می باشد، که آن هم بصورت معمول به «ب» ابدال می شده است! و در نتیجه بایستی امروزه نام آزربایجان «آتورباتکان (عربی!)» می بود!

در نتیجه «آزربایجان» معرب کلمه «آزربایگان» نه فارسی! بلکه ترکی است. زیرا فارس ها حرف «گ» را مانند «ق» اعراب تلفظ می کنند. در این حالت از نظر آوا شناسی اگر فرض کنیم «کلمه آزربایگان» فارسی بوده است، بایستی معرب آن «آزربایقان!» می شده است، که می بینیم اینگونه نیست!

از نظر آواشناسی نزدیک ترین تلفظ به حرف «ج» عربی، حرف «گ» ترکی می باشد! و می بینیم که اگر حرف «گ» معرب شود، چاره ای جز ابدال به «ج» عربی موجود نمی باشد. پس در نتیجه نام این مکان نیز (حداقل تا قبل از آمدن اعراب)، ترکی بوده است! (متأسفانه تلفظ حروف "ک" و "گ" اصیل ترکی، در ترکیه و کشورآزربایجان به دلایلی مضحک (قابل فهم و قابل تلفظ بودن برای اروپائیان!) تغییر داده شد، بدتر از آن در ترکیه امروزی علاوه بر تغییر تلفظ این دو حرف، حروف «اَ ، ق ، غ ، خ» از دایره حروف ترکی حذف شدند که ضربه بسیار کوبنده ای بر قامت زبان ترکی در این منطقه بود.)

جالب است این را هم در نظر بگیریم که کلمه «آزربایگان»، از نظر گرامر ترکی نیز، کلمه ای کامل و با معنی است! این کلمه از 4 بخش مجزا تشکیل شده است. بخش اول کلمه «آز (آس)» می باشد که نام اقوام آس ساکن در منطقه وسیعی از آسیا بخصوص آزربایجان کنونی است! در زبان تورکی به دلیل تبدیل حروف «ز» و «س» به یکدیگر هر دو صورت ؛ «آز» و «آس/هاس» به یک معنی و در حکم واحد است .

دوم کلمه «ار» که بمعنی انسان و مرد می باشد و همچنین در کتاب «دیوان لغات الترک» محمود کاشغری نیز به کرّات آمده است. 

سومین قسمت کلمه «بای» بمعنی حاکم می باشد، که این کلمه را می توان در نام قدیم شهر پکن نیز بصورت «بایلیق» در کلمه “خان بایلیق” بمعنی «حکومت خان» و بایلیق، خود به تنهایی بمعنی «حکومت» یافت!
 و قسمت آخر و چهارم که «گان» می باشد. و آن پسوند مکان ساز در ترکی است، عمده پسوند های مکانساز در ترکی عبارتند از «اُو، آوا، ان، گان، ایستان و ...»، پسوند گان چندین بار در نامهای شهر ها و روستا های ایران بکار برده شده است، که بعضی از آنها عبارتند از: گوگان، گرگان، کرینگان، کرگان و ... می توان از ترکیب دو کلمه بای،گان همانند بایلیق، معنای حکومت را استخراج نمود! نتیجتاً نام آذربایجان، همان آزربایگان ترکی است و درکل بمعنی، «محل حکومت مردان آز»(حکومت آزها) می باشد.

آ. ائلیار  سه شنبه,  31  ژانویه 2017

برگرفته از وئب سایت: http://www.iranglobal.info/node/58685

منابع مورد مطالعه:


[۱]  رحیم رئیس نیا - آذربایجان در مسیر تاریخ ایران
[۲] محمد رحمانی فر - نگاهی نوین به تاریخ ترکهای ایران
[۳] حسین محمدزاده صدیق - یادمانهای ترکی باستان
[۴] احمد کسروی - آذری یا زبان باستان آذربایجان
[۵] هادی اسماعیل - دیل دنیز
[۶] پروفسور محمد تقی زهتابی- تاریخ دیرین ترکان در ایران